اجتهاد دراسلام



واژه «اجتهاد» در لغت به معنی نهایت تلاش و کوشش در انجام هر کاری است. بیشترین استعمال این کلمه در علم فقه و اصول می باشد. «اجتهاد» در اصطلاح فقها و اصولیین به معنای «تمام توان خود را در راه بدست آوردن حکم شرعى مبذول داشتن» است.

سید ابوالحسن اصفهانی در معنی اجتهاد می گوید : اجتهاد به کاربردن تلاش و کوشش خویش در راه به دست آوردن احکام شرعی از راه ها و منابعی که نزد فقیهان اسلام، معمول و متعارف است.

و شهید مطهری (ره) در این باره می گوید: اجتهاد به معنای صحیح و منطقی، به کار بردن تدبر و تعقل در فهم ادله شرعی است؛ یعنی اهلیت و تخصص فنی



سنت

1- قول معصوم:

گفته‌ها و سخنان معصومین علیهم‌السلام را که احادیث و روایات حاکی از آن است «قول معصوم» می‌گویند. بنابراین در مواردی که احکام الهی در گفتار و لسان معصومین بیان شده باشد برای فقیه و مجتهد کافی است که طبق شرایطش به آن استناد نماید. به طور نمونه مقدار شستن صورت در وضو را می‌توان از حدیث زیر که یکی از احادیث این موضوع است استنباط نمود:

شخصی از امام رضا علیه السلام از مقدار شستن صورت در وضو سؤال می‌کند، حضرت برای او چنین می‌نویسد: «من اول الشعر الی آخر الوجه و کذلک الجبینین؛ از جایی که مو روییده می‌شود تا انتهای صورت و همچنین اطراف پیشانی، مقدار شستن صورت است».

منبع:وب سایت دانشنامه اسلامیhttp://wiki.ahlolbait.ir

کتاب

اولین و مهمترین وسیله فهم و استنباط احکام الهی، کتاب خدا «قرآن» است: «ونزلنا علیک الکتب تبینا لکل شیء و هدی و رحمة و بشری للمسلمین؛ (و ای پیامبر!) بر تو کتابی نازل کرده‌ایم که بیان‌کننده هر چیز و مایه هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است».

(سوره نحل آیه 89.)

به طور نمونه فقها و مجتهدین از آیه زیر حکم «خمس» را استخراج می‌نمایند: «واعلموا انما غنمتم من شیء فان لله خمسه و للرسول و لذی القربی و الیتمی و المسکین و ابن السبیل.؛ و بدانید هرگاه چیزی به غنیمت گرفتید خمس آن از برای خدا و پیامبر و خویشاوندان یتیمان و مستمندان و در راه ماندگان است».(سوره انفال آیه 41)

و از این آیه حکم «حج» را استنباط می‌نمایند: «ولله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا؛ و برای خدا، حج آن خانه بر کسانی است که قدرت و توانایی رفتن به آن را داشته باشند».(سوره آل عمران آیه 97)

البته باید توجه داشت که «قرآن» منبع و ماخذ اصلی برای استنباط احکام شرعی و مقررات الهی است به طوری که هیچ حکمی نباید مخالف قرآن باشد، چنان که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرمایند: «ما وافق کتاب الله فخذوه و ما خالف کتاب الله فدعوه؛ آن چه موافق کتاب خدا (قرآن) است بگیرید و آن چه را مخالف آن است رها کنید»

منبع:وب سایت دانشنامه اسلامیhttp://wiki.ahlolbait.ir

واژه «اجتهاد» در لغت به معنی نهایت تلاش و کوشش در انجام هر کاری است. بیشترین استعمال این کلمه در علم فقه و اصول می باشد. «اجتهاد» در اصطلاح فقها و اصولیین به معنای «تمام توان خود را در راه بدست آوردن حکم شرعى مبذول داشتن» است.

سید ابوالحسن اصفهانی در معنی اجتهاد می گوید : اجتهاد به کاربردن تلاش و کوشش خویش در راه به دست آوردن احکام شرعی از راه ها و منابعی که نزد فقیهان اسلام، معمول و متعارف است.

و شهید مطهری (ره) در این باره می گوید: اجتهاد به معنای صحیح و منطقی، به کار بردن تدبر و تعقل در فهم ادله شرعی است؛ یعنی اهلیت و تخصص فنی

منبع:وب سایت دانشنامه اسلامیhttp://wiki.ahlolbait.ir

اسلام مکتبى جامع و منطبق با سرشت آدمى است که در همه عصرها قدرت پاسخ گویى به نیازهاى انسان را دارد. آموزه‌هاى اسلامى در 3 بُعد عقاید، اخلاق و احکام خلاصه مى‌شود. این تعالیم هر کدام در حوزه خود نیازهاى انسان را تأمین و هدایت او را تضمین مى‌کنند. فقه و احکام آن در مقام عمل متکفّل شناخت راه صحیح از سقیم و تبیین کننده عمل خوب از بد، بر اساس مصالح و مفاسد است.

هر انسانى به حکم عبودیت و بندگى، در برابر احکام الهى مسئولیت دارد و باید رفتار خود را در همه مراحل زندگى با قوانین و دستورهاى الهى هماهنگ سازد؛ از این‌ رو لازم است موضع عملى خویش را در برابر هر رویدادى بر اساس خواست شارع مقدس تعیین کند.

انجام تکالیف، جز با معرفت و شناخت ممکن نیست و یگانه راه شناخت و معرفت تکالیف ـ‌ با‌ توجه به صعوبت احتیاط در همه امور ـ اجتهاد و فقاهت است. اگر احکام شرعى در همه موضوعات روشن بود، هر مکلّفى مى‌توانست حکم را به سادگى شناسایى کند و عمل خویش را بر آن منطبق سازد و نیازى به کاوش و تحقیق نداشت؛ ولى عواملى گوناگون از‌ جمله فاصله زمانى ما با زمان تشریع و نقش علوم گوناگون دیگر، سبب ابهام در شناخت احکام شده است و همین امر سبب پیدایش و گسترش علم فقه شده تا با استنباط و اجتهاد، احکام و وظایف مکلفان مشخص شود و آنان بتوانند اعمال خود را در عبادات، معاملات، ات و امور کیفرى بر شریعت منطبق سازند و چون این کار، امرى نظرى و نیازمند صرف وقت براى تعلم است و اگر همه افراد به تحصیل ملکه اجتهاد و فقاهت بپردازند، نظام معیشتى جامعه مختل مى‌شود. تنها گروهى به آن اقدام مى‌کنند و دیگران به آنان مراجعه و احکام را از آنان فرامى‌گیرند.

در سایر علوم نیز چنین است که براى رفع نیاز جامعه افرادى با صرف وقت و تعلیم و تعلم، نیازهاى هم‌نوعان خود را برطرف مى‌سازند و مردم نیز در رشته‌هاى غیرتخصصى خود به متخصص آن مراجعه مى‌کنند، تا آن‌جا که رجوع غیرمتخصص به متخصص، سیره عقلایى شناخته شده است.

منبع:وب سایت دانشنامه اسلامیhttp://wiki.ahlolbait.ir

سنت

3- تقریر معصوم:

تایید و امضای گفتار یا عمل دیگران از سوی معصومین علیهم‌السلام را «تقریر معصوم» می‌گویند.

کیفیت تقریر بدین صورت است که اگر سخنی در حضور معصوم گفته می‌شد و یا عملی در محضرشان صورت می‌گرفت که مورد تایید و رضایت آنان بود، به گونه‌ای رضایت و تائید خویش را در مقابل آن ابراز می‌داشتند. مثلا چنانچه در حضور معصوم به شکلی وضو می‌گرفتند یا نماز می‌خواندند، یا سخنی را می‌گفتند و یا نسبتی را می‌دادند و حضرت در برابر آن سکوت می‌کردند، این سکوت نشانه تایید و رضایت معصوم از آن عمل یا سخن می‌باشد که بدان «تقریر» گفته می شود. زیرا اگر آن سخن و یا آن عمل از نظر شرعی اشتباه می‌بود معصوم باید از آن جلوگیری می‌فرمودند، چون امر به معروف و نهی از منکر واجب است و معصوم هیچ‌ گاه واجبی را ترک نمی‌کنند.

از مثال‌های تاریخی برای تقریر معصوم می‌توان سکوت حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام در برابر نظریات و موضع‌گیری‌های ابوذر علیه حکومت عثمان و سکوت امام باقر علیه السلام در مقابل قیام برادرش زید بن علی را ذکر کرد.

باید توجه نمود عملی که در محضر معصوم انجام می‌گیرد گاهی یک عمل «شخصی» و «فردی» و در مورد مساله معینی است مانند این که فردی مسح سرش را از پایین به بالا انجام می‌دهد و امام چیزی نمی‌گوید. و گاهی یک عمل «نوعی» است مثل این که سیره و روش عقلا بر این اصل قرار گرفته است که ظاهر سخن گوینده را ملاک و میزان قرار می‌دهند و شرع مقدس اسلام و معصومین علیهم‌السلام نیز از این سیره و عمل جلوگیری نکرده و سکوت نموده‌اند. این سکوت‌ها خود نوعی «تقریر» است که بر صحت مسح سر و سیره عقلا دلالت می‌کند.

منبع:وب سایت دانشنامه اسلامیhttp://wiki.ahlolbait.ir

سنت

2- فعل معصوم:

اعمال و افعالی را که معصومین علیهم‌السلام انجام می‌داده‌اند اگر چه در سخنانشان نفرموده باشند «فعل معصوم» می‌نامند.

پس در مواردی که احکام و قوانین الهی در عمل و کردار معصوم متجلی شده باشد، فقها و مجتهدین می‌توانند طبق شرایطش به آن استناد نمایند و بر اساس آن فتوا دهند. مثلا انجام فعلی از سوی معصوم حداقل بر حرام نبودن آن دلالت دارد، چنان که ترک عملی از جانب ایشان حداقل دلیل بر واجب نبودن آن است.

به طور کلی هر عملی را که معصوم علیه السلام انجام می‌داده است ما هم می‌توانیم آن را انجام دهیم، مگر در مواردی که آن عمل، مخصوص شخص ایشان باشد مانند وجوب نماز شب که برای سایرین مستحب است و نباید به نیت وجوب آن را بخوانند.

برای نمونه از پیامبر گرامی اسلام سؤال می‌کنند، چگونه نماز بخوانیم؟ حضرت در جواب می‌فرمایند: «صلّوا کما رأیتمونی أصلّی؛ همان گونه که می‌بینید من نماز می‌خوانم، شما نیز به همان صورت بخوانید».

یا از امام باقر علیه السلام از کیفیت وضوی رسول خدا صلی الله علیه و آله سؤال می‌کنند، امام در جواب می‌فرمایند: ظرف آبی را بیاورند و سپس حضرت به صورت «عملی» چگونگی وضوی پیامبر اسلام را به مردم نشان می‌دهند.بنابراین فعل و عمل معصوم نیز در استنباط احکام شرعی میزان و حجت است.

منبع:وب سایت دانشنامه اسلامیhttp://wiki.ahlolbait.ir


عصمت امامان علیهم السلام تبعیت از سنت آنان را واجب مى‌کند و بر اساس این اعتقاد، فقه شیعه پویا و غنى است. در این عصر، چنان‌که در برخى از روایات نیز آمده، شیعیان با تشویق امامان علیهم السلام به اجتهاد صحیح روى آوردند و امامان معصوم علیهم السلام براى حفظ مواریث فقهى و کلامى، ضمن تأکید بر اجتهاد پیروان خود را از خلط آراى شخصى با احادیث باز‌داشتند و بر حفظ، کتابت و نقل صحیح آن ترغیب کرده، همزمان، اجتهادات فقیهان اهل‌سنت را که بر اساس قیاس و استحسان و اجتهاد به رأى بوده، مردود دانسته‌اند.

منبع:وب سایت دانشنامه اسلامیhttp://wiki.ahlolbait.ir


مقصود از عصر‌ تشریع، زمان حیات پیغمبر صلى الله علیه و آله و هنگام دریافت وحى است. در این عصر، احکام الهى به‌ وسیله قرآن و سنت بیان شده است.

آیه‌ 122 سوره توبه/9 «لِیَتفقَّهوا فِى الدّینِ ولِیُنذِروا قَومَهُم» بر جواز و وجود اجتهاد در این عصر دلالت دارد؛ هر چند برخى با استدلال به امکان تحصیل یقین به احکام از طریق وحى، اجتهاد در این عصر را جایز نمى‌دانند.

منبع:وب سایت دانشنامه اسلامیhttp://wiki.ahlolbait.ir

مسئله وم اجتهاد و تقلید را قرآن نیز مورد تاکید قرار داده است . در آیه 122 سوره توبه آمده است :

وَ مَا کاَنَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنفِرُواْ کَافَّةً فَلَوْ لَا نَفَرَ مِن کلُ‌ِّ فِرْقَةٍ مِّنهُْمْ طَائفَةٌ لِّیَتَفَقَّهُواْ فىِ الدِّینِ وَ لِیُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَیهِْمْ لَعَلَّهُمْ یحَْذَرُون‌

و معناى آیه این است که: براى مؤمنین سایر شهرستانهاى غیر مدینه جایز نیست که همگى به جهاد بروند، چرا از هر شهرى یک عده بسوى مدینة الرسول کوچ نمى‌کنند تا در آنجا احکام دین را یاد گرفته و عمل کنند، و در مراجعت هموطنان خود را با نشر معارف دین انذار نموده، آثار مخالفت با اصول و فروع دین را گوشزد ایشان بکنند، تا شاید بترسند، و به تقوا بگرایند.

البته منظور از تفقه در دین که در این آیه آمده فهمیدن همه معارف دینى از اصول و فروع آن است، نه خصوص احکام عملى اما قطعا تفقه در احکام عملی را نیز شامل می شود چه بدون آن انذار مورد نظر آیه صورت نمی پذیرد.

همچنین از دلایل وم تقلید می تواند این آیه شریفه است که می فرماید: «فَسْئَلُوا اَهْلَ الذِّکْرِ اِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»؛ «بپرسید از اهل دانش و علم اگر خودتان به آنها عالم نیستید» و بدون شک هزاران مسئله شرعی را کسی بدون مراجعه به اهل علم نمی داند و تقلید هم چیزی جز پرسیدن مسائل از اهل دانش نیست.

منبع:وب سایت دانشنامه اسلامیhttp://wiki.ahlolbait.ir



در حدیثى، امام‌زمان علیه السلام مرجع دستیابى اهل دین به احکام، در عصر غیبت را فقیهان مى‌داند. با توجه به این بیان، رهبرى فکرى و مرجعیت دینى در عصر غیبت از امامان معصوم علیهم السلام به فقیهان جامع شرایط سپرده شده است.

در عصر غیبت، اجتهاد فراز و نشیب‌ها و تطوراتى را پشت سر گذاشته است:

  • الف. مرحله جمع‌آورى و تنظیم احادیث و تألیف کتاب‌هاى فقهى به‌ صورت روایى با حذف سند؛ کتاب‌هایى نظیر مقنع صدوق و مقنعه مفید و نهایه شیخ به همین شکل تألیف شد.

  • ب. مرحله کمال اجتهاد و تدوین مستقل کتاب‌هاى فقهى نظیر مبسوط شیخ طوسى.

  • ج. رکود اجتهاد در فقه شیعه. در این مرحله، اجتهاد شیعه از پویایى و حرکت باز‌ایستاد و با اثرپذیرى غالب فقیهان از آراى شیخ طوسى، اجتهاد در عمل تعطیل شد.

  • د. مرحله حرکت و رشد مجدد اجتهاد.

  • هـ. پیدایش اخبارى‌گرى که انزواى اجتهاد مبتنى بر اصول را سبب شد.

  • و. مرحله احیاى دوباره اجتهاد و افول تفکّر اخبارى‌گرى.

منبع:وب سایت دانشنامه اسلامیhttp://wiki.ahlolbait.ir




در حدیثى، امام‌زمان علیه السلام مرجع دستیابى اهل دین به احکام، در عصر غیبت را فقیهان مى‌داند. با توجه به این بیان، رهبرى فکرى و مرجعیت دینى در عصر غیبت از امامان معصوم علیهم السلام به فقیهان جامع شرایط سپرده شده است.

در عصر غیبت، اجتهاد فراز و نشیب‌ها و تطوراتى را پشت سر گذاشته است:

  • الف. مرحله جمع‌آورى و تنظیم احادیث و تألیف کتاب‌هاى فقهى به‌ صورت روایى با حذف سند؛ کتاب‌هایى نظیر مقنع صدوق و مقنعه مفید و نهایه شیخ به همین شکل تألیف شد.

  • ب. مرحله کمال اجتهاد و تدوین مستقل کتاب‌هاى فقهى نظیر مبسوط شیخ طوسى.

  • ج. رکود اجتهاد در فقه شیعه. در این مرحله، اجتهاد شیعه از پویایى و حرکت باز‌ایستاد و با اثرپذیرى غالب فقیهان از آراى شیخ طوسى، اجتهاد در عمل تعطیل شد.

  • د. مرحله حرکت و رشد مجدد اجتهاد.

  • هـ. پیدایش اخبارى‌گرى که انزواى اجتهاد مبتنى بر اصول را سبب شد.

  • و. مرحله احیاى دوباره اجتهاد و افول تفکّر اخبارى‌گرى.

منبع:وب سایت دانشنامه اسلامیhttp://wiki.ahlolbait.ir



راه‌های اثبات

اجتهاد شخص مجتهد از سه راه بر دیگران ثابت می‌شود:

  • خود مقلّد به اجتهاد فقیه یقین یابد.

  • شهرت اجتهاد فقیه به حدی باشد که باعث یقین شود.

  • گواهی دو تن عادل آگاه و متخصص؛ به این شرط که دو عادل آگاه دیگر، برخلاف آن گواهی ندهند.

منبع:وب سایت ویکی شیعهhttp://fa.wikishia.net

اجتهاد در روایات

همچنین از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روایت است که فرمود: «چون والى اجتهاد کند و به حق اصابت کند، دو اجر دارد و اگر خطا کند یک اجر دارد».

امام رضا علیه السلام به اصحاب خود فرمود: بر ما است که اصول را به شما القاء کنیم و بر شما است که شاخه ها را از آن منشعب سازید.

منبع:وب سایت دانشنامه اسلامیhttp://wiki.ahlolbait.ir

اجتهاد بالفعل و بالقوه

اجتهاد بالقوّه آن است که مجتهد، ملکه و توانایی استنباط احکام شرعی را دارد، اما در عمل، استنباط نکرده و یا موارد استنباط او اندک است. اجتهاد بالفعل آن است که مجتهد علاوه بر قدرت بر استنباط، در عمل نیز احکام بسیاری را استنباط کرده است.

منبع:وب سایت ویکی شیعهhttp://fa.wikishia.net

اجتهاد عام و خاص:

 اجتهاد به‌ معنای خاص، تنها در میان فقیهان اهل‌سنت مطرح است. این اصطلاح مرادف با رأی و عبارت از نوعی تشریع و جعل قانون از سوی فقیه در موارد فقدان نص و مصداق روشن آن قیاس استبلکه شافعی آن را مرادف قیاس می‌داند. در این گونه از اجتهاد، وقتی در کتاب و سنت، برای استنباط شرعی، نص وجود ندارد، مجتهد به اجتهاد و برداشت شخصی و ذهنی خویش رجوع می‌کند. در واقع این نوع اجتهاد نوعی عملیات فکری و ذهنی است که در آن رای و نظر شخصی مجتهد مبدل به یکی از منابع فقه می‌گردد.

شیعه به سبب برخورداری از روایات امامان معصوم(ع) که ابواب گوناگون فقه را پوشش داده است، خود را از اجتهاد به‌معنای خاص، بی‌نیاز می‌داند. اجتهاد به‌معنای عام که در عصر معصومان نیز میان اصحاب ایشان رواج داشته، همان اجتهاد مورد قبول شیعه است. در این نوع از اجتهاد، فقیه حکم شرعی را تنها از میان روایات و آیات و قرائن مختلف، به مدد تعقل و اصول و روشهای اصول فقه بیرون می‌کشد و در صدور فتوا، تنها بر عقل و برداشت شخصی خود تکیه نمی‌کند. تعقل و تدبر در اینجا تنها برای فهم ادله‌ای که شرع اسلام به عنوان منبع استنباط احکام معرفی کرده به کار می‌رود. به گفته ایت الله مرتضی مطهری، اجتهاد جائز در نظر شیعه یعنی «به کار بردن تدبّر و تعقّل در فهم ادله شرعیه.»

منبع:وب سایت ویکی شیعهhttp://fa.wikishia.net

اجازه اجتهاد

در سده‌های اخیر این امر تداول داشته است که به هنگام رسیدن طالب فقه به مقام شایسته‌ای از علم، از سوی استاد یا استادان وی، تصدیقی غالباً به صورت کتبی و احیاناً به طور شفاهی صادر می‌گردد که وصول او را به درجه اجتهاد گواهی می‌دهد. این تصدیق را اصطلاحاً «اجازه اجتهاد» می‌نامند. اما این اجازه ورای جنبه تشریفی و بازتاب اجتماعی، از دیدگاه علمی ارزش فراوانی در بر ندارد، مگر از باب قول خبره یا به‌احتمال ضعیف از باب شهادت.

منبع:وب سایت ویکی شیعهhttp://fa.wikishia.net

حکم تکلیفی

اجتهاد از دو جهت، دارای حکمی تکلیفی است:

۱. وجوب تخییری: بر هر مکلّفی واجب است که برای عمل به تکالیف شرعی خویش، به احکام شرعی آگاهی بیابد و اجتهاد کند و یا به یکی از دو روش دیگر عمل کند: تقلید از مجتهد ؛ احتیاط.

۲. وجوب کفایی: از آنجا که حفظ احکام شرعی از فراموشی و تحریف و نیز پاسخ گویی به نیازهای جامعۀ اسلامی واجب است، دست یابی به اجتهاد، واجب کفایی است. بدین معنا که بر همگان لازم است به تحصیل اجتهاد بپردازند مگر آن که گروهی به تحصیل آن برخیزند که در این صورت وجوب از عهده دیگران ساقط می‌شود.

منبع:وب سایت ویکی شیعهhttp://fa.wikishia.net

حکم وضعی


حجیت فتوا: فتوای مجتهد حجت است و تبعیت از احکامی که استنباط کرده است، واجب است. مباحث بسیاری ذیل این مبحث می‌گنجد؛ از جمله:

حجیت فتوای مجتهد برای خود او: فتوای مجتهد چه مجتهد مطلق و متجزّی بر خود او حجّت است و تقلید از دیگران برای او جایز نیست.

ججیت فتوای مجتهد برای دیگران: فتوای مجتهد مطلق بر دیگران حجّت است و مردم می‌توانند از او تقلید کنند؛ ولی در جواز تقلید از مجتهد متجزّی، میان فقیهان اختلاف است.

جواز قضاوت: قضاوت برای مجتهد مطلق، جایز و حکم او نافذ است، اما این حکم درباره مجتهد متجزّی مورد اختلاف است.

تخطئه یا تصویب: بنابر آموزه‌های شیعه حکم شرعی، در واقع، وجود دارد و مجتهد در پی رسیدن به آن است؛ گاه به آن می‌رسد و‌ گاه در این راه به خطا می‌رود. به همین سبب، شیعه را مخطئه و در مقابل، اهل سنت را مصوبه خوانده‌اند.

إجزاء: از مباحثی که در باب اجتهاد مطرح است، این است که اگر مجتهد در مسئله‌ای به اشتباه رفت و حکمی نادرست را استنباط کرد، تکلیف اعمال خود او و مقلدشان چیست؟ آیا آنان اعمالی را که بر اساس فتوای اشتباه انجام داده‌اند، باید طبق اجتهاد جدید، دوباره انجام دهند یا همان عمل سابق مجزی و کافی است.

منبع:وب سایت ویکی شیعهhttp://fa.wikishia.net


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

گروه ادبيات و زبان فارسي فروش مکمل اورجينال و اصلي روزمرگی من غوغای ستارگان Shay makian01 شركت باني پاك آفتاب Javier از ترس بی تو لال شدن حرف میزنم...